بررسی اثرات گلوکوکورتیکوئیدها بر به خاطر آوری و بازتثبیت حافظه های نزدیك و دور |
:
یکی از توانایی های موجودات زنده، اکتساب، حفظ، نگهداری و به خاطرآوری اطلاعات است. این ظرفیت و توانایی حیاتی عمدتا از طریق سیستم عصبی هورمونی صورت می پذیرد. بدون شک بدون وجود توانایی و سیستم یادگیری و حافظه امکان حیات باکیفیت برای موجودات زنده فراهم نمیشد.
2-1- یادگیری و حافظه:
به طور مختصر میتوان گفت که یادگیری فرایندی است که در آن، اطلاعات و دانش جدید به دست می آید و حافظه فرایندی است که اطلاعات فرا گرفته شده، حفظ و ذخیره می شود تا در مواقع نیاز یادآوری شوند (23،24).
3-1- انواع یادگیری:
1- یادگیری غیر ارتباطی:
هنگامی که یک حیوان چندین بار در برابر یک محرک قرار میگیرد این امکان را مییابد تا با ویژگیهای محرک آشنا شود و خواص آن را بشناسد که در اصطلاح به آن یادگیری غیر ارتباطی گفته می شود یادگیری غیر ارتباطی می تواند به دو شکل متداول باشد که شامل عادت کردن (غیر حساس شدن) و حساس شدن (شرطی شدن کاذب) میباشد.
الف) عادت کردن: زمانی که حیوان در برابر یک نوع محرک که آسیب رسان نیست به طور مکرر قرار میگیرد نسبت به آن محرک بی تفاوت می شود و پاسخش نسبت به آن کاهش مییابد
ب) حساس شدن: درست نقطه مقابل عادت کردن است؛ به این صورت، زمانی که حیوان در برابر یک نوع محرک که هم آسیبرسان و هم تکراری میباشد قرار میگیرد، نسبت به آن محرک پاسخ جدیدی از خود نشان میدهد که این پاسخ نسبت به پاسخهای قبلی نیز شدیدتر میباشد (59،57).
2- یادگیری ارتباطی:
در این نوع یادگیری حیوان یاد میگیرد که چگونه بین حوادث مختلف ارتباط برقرار کند که میتوان آن را به دو دستهی شرطی شدن کلاسیک و شرطی شدن عامل تقسیم کرد.
الف) شرطی شدن کلاسیک:
ایوان پاولف اولین دانشمندی بود که در علوم رفتار چنین یادگیری را مطرح کرد. ایشان اینگونه بیان میدارد، هنگامی که حیوان میآموزد بین دو محرک که یکی شرطی و دیگری غیر شرطی است ارتباط برقرار کند، شرطی شدن کلاسیک به وجود میآید. برای محرک شرطی نیاز است که به حیوان آموزش داده شود اما محرک غیر شرطی، طبیعی بوده و خود موجب می شود تا حیوان به طور معمول به آن پاسخ دهد البته شرط پاسخ، فاصله زمانی مشخص بین دو محرک است.
ب) شرطی شدن عامل:
:
یکی از توانایی های موجودات زنده، اکتساب، حفظ، نگهداری و به خاطرآوری اطلاعات است. این ظرفیت و توانایی حیاتی عمدتا از طریق سیستم عصبی هورمونی صورت می پذیرد. بدون شک بدون وجود توانایی و سیستم یادگیری و حافظه امکان حیات باکیفیت برای موجودات زنده فراهم نمیشد.
2-1- یادگیری و حافظه:
به طور مختصر میتوان گفت که یادگیری فرایندی است که در آن، اطلاعات و دانش جدید به دست می آید و حافظه فرایندی است که اطلاعات فرا گرفته شده، حفظ و ذخیره می شود تا در مواقع نیاز یادآوری شوند (23،24).
3-1- انواع یادگیری:
1- یادگیری غیر ارتباطی:
هنگامی که یک حیوان چندین بار در برابر یک محرک قرار میگیرد این امکان را مییابد تا با ویژگیهای محرک آشنا شود و خواص آن را بشناسد که در اصطلاح به آن یادگیری غیر ارتباطی گفته می شود یادگیری غیر ارتباطی می تواند به دو شکل متداول باشد که شامل عادت کردن (غیر حساس شدن) و حساس شدن (شرطی شدن کاذب) میباشد.
الف) عادت کردن: زمانی که حیوان در برابر یک نوع محرک که آسیب رسان نیست به طور مکرر قرار میگیرد نسبت به آن محرک بی تفاوت می شود و پاسخش نسبت به آن کاهش مییابد
ب) حساس شدن: درست نقطه مقابل عادت کردن است؛ به این صورت، زمانی که حیوان در برابر یک نوع محرک که هم آسیبرسان و هم تکراری میباشد قرار میگیرد، نسبت به آن محرک پاسخ جدیدی از خود نشان میدهد که این پاسخ نسبت به پاسخهای قبلی نیز شدیدتر میباشد (59،57).
2- یادگیری ارتباطی:
در این نوع یادگیری حیوان یاد میگیرد که چگونه بین حوادث مختلف ارتباط برقرار کند که میتوان آن را به دو دستهی شرطی شدن کلاسیک و شرطی شدن عامل تقسیم کرد.
الف) شرطی شدن کلاسیک:
ایوان پاولف اولین دانشمندی بود که در علوم رفتار چنین یادگیری را مطرح کرد. ایشان اینگونه بیان میدارد، هنگامی که حیوان میآموزد بین دو محرک که یکی شرطی و دیگری غیر شرطی است ارتباط برقرار کند، شرطی شدن کلاسیک به وجود میآید. برای محرک شرطی نیاز است که به حیوان آموزش داده شود اما محرک غیر شرطی، طبیعی بوده و خود موجب می شود تا حیوان به طور معمول به آن پاسخ دهد البته شرط پاسخ، فاصله زمانی مشخص بین دو محرک است.
ب) شرطی شدن عامل:
در این یادگیری حیوان میآموزد که چگونه بین یک رفتار با یک محرک با معنی ارتباط برقرار سازد. ادوارد تورنیکه اولین کسی بود که این یادگیری را کشف کرد و بعد از آن اسکینر برای توسعه این یادگیری تلاش کرد. در این فرایند رفتارهایی دخیل هستند که خود به خود اتفاق میافتند. زمانی که تشویق صورت میگیرد پاسخ به محرک افزایش مییابد و برعکس زمانی که حیوان تنبیه می شود پاسخ به محرک کاهش مییابد، در این یادگیری فاصله زمانی اهمیت دارد و برای داشتن یادگیری موفقیت آمیز باید محرک زمان کوتاهی بعد از پاسخ صورت بگیرد (59،4).
3- یادگیری پیچیده:
در این نوع یادگیری ما محرکها و پاسخهای بسیار زیاد و پیچیده را مییابیم که برای ارتباط دادن آنها با یکدیگر با مشکل رو به رو خواهیم شد.
4– نقش بستن تا یادگیری تکوینی:
در این نوع یادگیری حیوان از محیط، گونه هایی از رفتارهای کلیشهای را فرا میگیرد مثل جوجههای تازه متولد شده که به دنبال مادر خود راه میافتند (50).
4-1- انواع حافظه:
حافظه را میتوان به دو گروه براساس اینکه چگونه اطلاعات ذخیره و چگونه به یاد آورده میشوند تقسیم کرد که در این تقسیم بندی میتوان به دو حافظه اخباری و حافظه غیر اخباری اشاره کرد (23).
1-حافظه اخباری:
این نوع حافظه بیشتر برای وقایع و معلومات میباشد و با نام حافظه صریح یا حافظه تشخیصی نیز قابل شناسایی است. این حافظه برای به خاطرآوری تجربیات گذشته به صورت آگاهانه است. برای حفظ خود به هیپوکامپ و سایر بخشهای لوب گیجگاهی مغز نیاز دارد (39).
حافظه اخباری به دو دسته تقسیم می شود: الف) حافظه سمانتیک و ب) حافظه اپیزودیک
حافظه اپیزودیک: اتفاقات، تجربیات شخصی و حوادث را شامل می شود.
حافظه سمانتیک: مربوط به دانش ما از واقعیتها و حافظهای برای کلمات، قوانین و غیره میباشد (59،19).
در این جا لازم به ذکر است که حافظه اخباری و بسیاری از انواع حافظه غیر اخباری در دو گروه دیگر نیز تقسیم بندی میشوند که شامل حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت است.
1-4-1- حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت
حافظه کوتاه مدت (S.T.M): ویژگی حافظه کوتاه مدت آن است که اطلاعات در آن به صورت صوتی، دیداری (عمدتا به صورت صوتی( اکتساب میشوند، مثلا شخصی که مجموعه حروف RLBKSJ را شنیده و آن را به صورت صوتی اکتساب کرده است، در یادآوری ممکن است به جای حرف B ، حرف T را که صدای مشابهی با حرف B دارد، بیان کند. بازیابی در این حافظه کم و بیش عاری از خطاست، بطوری که اگر مطلبی در حافظه باشد، حتما قابل دسترسی است.
در این یادگیری حیوان میآموزد که چگونه بین یک رفتار با یک محرک با معنی ارتباط برقرار سازد. ادوارد تورنیکه اولین کسی بود که این یادگیری را کشف کرد و بعد از آن اسکینر برای توسعه این یادگیری تلاش کرد. در این فرایند رفتارهایی دخیل هستند که خود به خود اتفاق میافتند. زمانی که تشویق صورت میگیرد پاسخ به محرک افزایش مییابد و برعکس زمانی که حیوان تنبیه می شود پاسخ به محرک کاهش مییابد، در این یادگیری فاصله زمانی اهمیت دارد و برای داشتن یادگیری موفقیت آمیز باید محرک زمان کوتاهی بعد از پاسخ صورت بگیرد (59،4).
3- یادگیری پیچیده:
در این نوع یادگیری ما محرکها و پاسخهای بسیار زیاد و پیچیده را مییابیم که برای ارتباط دادن آنها با یکدیگر با مشکل رو به رو خواهیم شد.
4– نقش بستن تا یادگیری تکوینی:
در این نوع یادگیری حیوان از محیط، گونه هایی از رفتارهای کلیشهای را فرا میگیرد مثل جوجههای تازه متولد شده که به دنبال مادر خود راه میافتند (50).
4-1- انواع حافظه:
حافظه را میتوان به دو گروه براساس اینکه چگونه اطلاعات ذخیره و چگونه به یاد آورده میشوند تقسیم کرد که در این تقسیم بندی میتوان به دو حافظه اخباری و حافظه غیر اخباری اشاره کرد (23).
1-حافظه اخباری:
این نوع حافظه بیشتر برای وقایع و معلومات میباشد و با نام حافظه صریح یا حافظه تشخیصی نیز قابل شناسایی است. این حافظه برای به خاطرآوری تجربیات گذشته به صورت آگاهانه است. برای حفظ خود به هیپوکامپ و سایر بخشهای لوب گیجگاهی مغز نیاز دارد (39).
حافظه اخباری به دو دسته تقسیم می شود: الف) حافظه سمانتیک و ب) حافظه اپیزودیک
حافظه اپیزودیک: اتفاقات، تجربیات شخصی و حوادث را شامل می شود.
حافظه سمانتیک: مربوط به دانش ما از واقعیتها و حافظهای برای کلمات، قوانین و غیره میباشد (59،19).
در این جا لازم به ذکر است که حافظه اخباری و بسیاری از انواع حافظه غیر اخباری در دو گروه دیگر نیز تقسیم بندی میشوند که شامل حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت است.
1-4-1- حافظه کوتاه مدت و حافظه بلند مدت
حافظه کوتاه مدت (S.T.M): ویژگی حافظه کوتاه مدت آن است که اطلاعات در آن به صورت صوتی، دیداری (عمدتا به صورت صوتی( اکتساب میشوند، مثلا شخصی که مجموعه حروف RLBKSJ را شنیده و آن را به صورت صوتی اکتساب کرده است، در یادآوری ممکن است به جای حرف B ، حرف T را که صدای مشابهی با حرف B دارد، بیان کند. بازیابی در این حافظه کم و بیش عاری از خطاست، بطوری که اگر مطلبی در حافظه باشد، حتما قابل دسترسی است.
فرم در حال بارگذاری ...
[یکشنبه 1400-05-10] [ 01:13:00 ق.ظ ]
|