منظور از کارایی شرکت مقدار منابعی است که برای تولید یک واحد محصول مصرف شده و ‌می‌توان آن را بر حسب نسبت مصرف به محصول محاسبه کرد. از طرف دیگر، نشان دهنده نسبت بازده به منابع مصروفه، بازده (ستاده) محصول سیستم سازمان نیز می‌باشد که به صورت کالا یا خدمات عرضه می شود. منابع مصروفه نیز، عبارت است از نیروی انسانی، سرمایه و منابع مادی دیگر که برای تولید بازده (به صورت کالا یا خدمات) به کار گرفته می شود. (الحسن و آساره، ۲۰۱۶).

 

کارایی را در علم مدیریت بخشی از بهره وری معرفی کرده‌اند که به معنای توانایی به دست آوردن محصول و ستانده بیشتر از حداقل داده است (الحسن و آساره، ۲۰۱۶). در کل، کارایی به معنای درست انجام دادن کار از طریق صرفه جویی در منابع و تجهیزات برای به دست آوردن حداکثر داده ها است. اگرچه همه این تعریف ها جنبه‌های گوناگونی را در نظر گرفته اند، در یک چیز اشتراک دارند و آن استفاده کمتر از انرژی و زمان، و انتظار دریافت سود و بازدهی بیشتر است. بعضی از این تعریف ها تا اندازه ای کلی اند که عملاً معیار قابل سنجشی به دست نمی دهند و برخی نیز فقط به یک یا دو جنبه از مسئله کارایی توجه داشته اند. مسلم است مدیران هنگامی می‌توانند به راحتی کارایی سازمان و کارکنانشان را ارزیابی کنند که به سلامت اهداف سازمانی اطمینان داشته باشند (آوان و طاهر[۷۹]، ۲۰۱۵).

  • اثربخشی شرکت

اثربخشی توصیف کننده ی درجه ی نیل به اهداف سازمانی است و عبارت از میزانی است که یک شرکت با بهره گرفتن از منابع خاص و بدون هدر دادن منابع خود و بدون فرسوده کردن غیر ضروری اعضا و جامعه خود، اهدافش را برآورده می‌کند (متیوز[۸۰]، ۲۰۱۵). در واقع اثربخشی شرکتی، درجه نزدیکی یک شرکت به هدف‌های خود و اندازه‌ای که یک شرکت به اهدافش تحقق می‌بخشد را نشان می‌دهد. رابینز[۸۱] (۱۹۷۸)، معتقد است که در تعریف اثر بخشی شرکتی به لحاظ آنکه مستلزم معیارهای چندگانه ای است هم به وسایل و امکانات (فرایند) باید توجه شود و هم به نتایج حاصله. لذا اهداف و وسایل و امکانات در تعریف اثر بخشی شرکتی ملحوظ می‌باشد (رابینز، ۱۹۷۸). از سویی دیگر، اثر بخشی شرکتی وضعیتی است که در آن شرکت منابع مورد نظر را به میزان محدود مصرف کند و قادر باشد به هدف یا اهداف، با توجه به معیارهای تعیین شده دست یابد (آوان و طاهر، ۲۰۱۵).

 

۲-۷- نوآوری، بین‌المللی شدن و رشد تجارت

 

نوآوری به عنوان یکی از مهمترین عوامل تجارت شناخته می شود که هم به صورت مستقیم و هم به صورت غیر مستقیم اثر مثبتی بر رشد اقتصادی کشورها دارد. در این راستا دراکر[۸۲] (۱۹۹۸) معتقد است که نوآوری قلب تپنده فعالیت‌های کارآفرینی بوده و فعالیت های کار آفرینان را هدایت می‌کند. نوآوری با ایجاد اثر بازخوردی بر نوآوری کارآفرینان، سایر کارآفرینان را نیز در انجام فعالیت هایشان تشویق می‌کند. به علاوه، تاثیر نوآوری بر بین‌المللی شدن فعالیت کارآفرینان امری حائز توجه می‌باشد. چرا که نوآوری باعث می شود محصول یا از نظر تکنولوژی یا از نظر قیمت و یا هر دو آن ها دارای قدرت رقابت پذیری شود. بدین ترتیب، محصول به بازارهای بیشتری راه پیدا کرده و رقابت بالقوه بالاتر، نوآوری محصول را تشویق می‌کند (کاستانو و همکاران، ۲۰۱۶).

 

۲-۸- پیشینه تحقیق

 

۲-۸-۱- تحقیقات انجام یافته در داخل کشور

 

احسانی (۱۳۹۴) به بررسی تاثیرنوآوری، برند و بین‌المللی شدن تجارت بر بهره وری بنگاه های کوچک و متوسط اقتصادی در ایران طی سال‌های ۱۳۹۳ تا ۱۳۹۴ پرداخته است. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که هر سه متغیر نوآوری، برند و بین‌المللی شدن تجارت تاثیری مثبت بر بهره وری بنگاه های کوچک و متوسط اقتصادی دارد.

 

نیکومرام و همکاران (۱۳۹۲) به تبیین نقش تجارت خارجی و نوآوری از طریق دستیابی به تکنولوژی خارجی بر سرمایه گذاری و رشد اقتصادی کشور ایران طی سال های ۱۳۶۰ الی ۱۳۸۹ پرداخته و اهمیت عوامل خالص موجودی سرمایه، جریان سرمایه گذاری مستقیم خارجی و حقوق مالکیت فکری را در این فرایند بررسی کرده‌اند. نتایج نشان دهنده آن است که عامل های خالص موجودی سرمایه، نوآوری و حقوق مالکیت فکری تاثیر مثبت و عامل سرمایه گذاری مستقیم خارجی تاثیر منفی بر رشد اقتصادی کشور دارد. همچنین، عامل واردات تکنولوژی خارجی نقش با اهمیتی بر رشد اقتصادی کشور ندارد.

 

آراستی و همکاران (۱۳۹۲) به بررسی انگیزه های زنان کارآفرین در راه اندازی کسب وکار و تاثیر آن در رشد کسب و کار در ایران طی سال های ۱۳۹۱ تا ۱۳۹۲ پرداخته‌اند. انگیزه های راه‌اندازی کسب و کار در پنج گروه انگیزه اصلی دسته‌بندی شده و ماهیت انگیزه ها در هر دسته، به صورت کارآفرینان آرمان طلب، توفیق طلب، اجباری، اجتماعی و انعطاف طلب نام‌گذاری شده اند.بر اساس نتایج به دست آمده، هر پنج گروه زنان کارآفرین در فروش رشد داشته اند، همه گروه‌ها به جز کارآفرینان اجباری رشد در سهم بازار را تجربه کرده‌اند، فقط کارآفرینان توفیق طلب در تعداد کارمندان رشد داشته و فقط کارآفرینان گروه‌های توفیق طلب و اجتماعی از رشد در تنوع محصولات/خدمات بهره‌مند بوده اند. علاوه بر این، نتایج این پژوهش تفاوت بسیار در انگیزه های شروع کسب و کار در میان گروه‌های مختلف زنان کارآفرین و تأثیر این انگیزه ها در رشد کسب و کارهای زنان، لزوم سیاست‌گذاری توسعه کارآفرینی زنان متناسب با انگیزه ها و نحوه رشد کسب و کار را نشان می‌دهد.

شریفی و همکاران (۱۳۹۱) به بررسی عوامل بازدارنده و پیش برنده رشد کسب ‌و کارهای کوچک و متوسط در صنعت رنگ و پوششهای خودرویی در ایران طی سال ۱۳۹۱ پرداخته‌اند. یافته های تحقیق نشان دهنده آن است که در داخل سازمان وضعیت موجود نیروی انسانی، مالی و سازمانی در زمره عوامل پیش برنده فرایند رشد قرار می‌گیرد. در بیرون سازمان هم ضعف در فناوری، مشکلات سیاسی و اقتصادی، ‌کاستی‌های قوانین و مقررات و محدودیتهای بازار به عنوان مانع عمل نموده و فرایند رشد را کند می کند. در حالی که وضعیت موجود زنجیره تامین در خارج سازمان به عنوان عامل پیش برنده ضعیف در رشد معرفی شده است.

 

فقیهی و همکاران (۱۳۸۹) به بررسی بین‌المللی شدن کسب و کارهای کوچک و متوسط در صنعت غذایی تهران در بازه زمانی ۱۳۸۹ پرداخته‌اند. در این تحقیق، نقش دو عامل مهم محیطی (خارجی) و سازمانی (داخلی) در بین‌المللی شدن شرکت‌های کوچک و متوسط مورد بررسی قرار گرفته است. یافته های پژوهش نشان می‌دهد که هر دو عامل نقش مثبتی در بین‌المللی شدن بر عهده دارند با این تفاوت که عامل سازمانی تأثیر بیشتری دارد. این نشان از نقش برتر و اصلی ویژگی‏های مدیران و کارآفرینان و منابع شرکت است. هم چنین نتایج حاکی از آن است که فرایند بین ‏المللی شدن فرآیندی تدریجی است.

موضوعات: بدون موضوع  لینک ثابت


فرم در حال بارگذاری ...